مهربان مادر من . . .
مهربان مادر من !
ای من از مهر تو در جامه ی ناز
هرگز از خویش مرا دور مساز .
والا و بالا ترین واژه که همیشه در اوج است . حتی اگر . . .
برایت گل خواهم خرید حتی اگر . . .
دوستت خواهم داشت مثل همیشه حتی اگر . . .
و این تنها کاری است که از دست من که حقیر ترین واژه هستم بر می آید .
نمی دانم چه بنویسم و از کجا اما می نویسم . چرا که در بلندترین نقطه ی احساس من هستی .
حتی اگر . . .
در مشهد الرضا مرا زائیده ای و ای کاش در همان جا بمیرم . آنگاه که تو از من رضایت یابی به نام رضا .
دستانم را بگیر که بیشتر از همیشه محتاج نوازشهای مادرانه ات هستم . به یاد آن روزها که در اثر خطاهایم می گریستی و من هم . اما باز هم تردم نمی کردی .
+ نوشته شده در سه شنبه چهارم تیر ۱۳۸۷ ساعت 19:48 توسط جواد شیردل
|