خیلی دور / خیلی نزدیک
مردمِ اينجا مي گويند
از شهرمان تا شهرتان راه بسيار است
من و تو اما
خوب مي دانيم كه راهي نيست
براي ما اينها كه راهي نيست
ديشب بر قطره هاي پشت شيشه
بر ديواره هاي شفاف و بي زبانِ دلم
با سرانگشت دلتنگي
نام تو را نوشتم و تا سحرگاه داشتمت
تا مي تواني باش
من دور مي نويسم و تو نزديك بخوان
+ نوشته شده در جمعه بیست و هفتم آبان ۱۳۹۰ ساعت 19:45 توسط جواد شیردل
|