سکوت می کند صدا به حرمت سکوت تو

هزار حرف ناب هست میان این سکوت تو

 

نگاه می کنی و من دوباره مست می شوم

هزار باده خورده ام سلامت سکوت  تو

 

بدون حرف و زمزمه تو آب می کنی مرا

زلال شد کلام من زچشمه ی سکوت تو

 

تمام شد کلام  با رسیدنم به اسم تو

"الف" به "یا" رسید ومن مستمع سکوت تو

 

دوباره شعر ناب را خراب کرده این قلم

حیا نمی کند مگر زسالها سکوت تو

 

چگونه رخت برکشم به جایگاه مردگان

که مرگ مرده است با شنیدن سکوت تو