دیشب در گوشه ای از شهر برنج به نرخ واقعی !!!! می فروختند

مردمانی در صف !!!! ایستاده بودند

و کیسه هایی روی دست می رفت

خوب که بو می کشیدی نه بوی شمال میآمد و نه برنج

بوی تعفن رودخانه های گندیده ی هند بود

و شعارهای وحشیانه و متعصب پاکستانی

درکیسه های ده کیلویی !!!

آن طرفتر جوکر بود که به بتمن می گفت :

" دیدی گفتم ؟؟

مردم این شهر در بحرانها همدیگر را می خورند."