تصور کنید در ترافیک عصر یک روز فرد هفته با ماشین پلاک زوج از کوچه پس کوچه های چارباغ عباسی خودتان را به سینما قدس اصفهان می رسانید و بعد از معطلی طولانی وارد پارکینگ نقلی آن می شوید و سوییچ را همراه خودرو تحویل می دهید که چه بشود ؟ 

که بدترین فیلم کارنامه ی خانم تهمینه میلانی را ببینید .

دختری تحصیلکرده فرنگ در رشته ی معماری  بعد از شکست عاطفی و خیانت نامزدش در شرکت مهندس بابک استخدام می شود . . . .

یکی از ما دونفر علیرغم بازی خوب بهرام رادان و السافیروزآذر فیلم بسیار بدی است.ازکارگردان دوزن و واکنش پنجم و حتی سوپراستار ساخت چنین فیلمی واقعاً بعید بود .

مرد فیلم که با نگاه هرزه اش ازهمان ابتدا دست خودش را رو می کند وعلیرغم این همه هرزگی زن فیلم که مدعی برخورداری از اصول و زیرکی است بازهم در دلش عاشق اوست.

بازی بسیار بد پیام صالحی که ایکاش در همان عرصه ی موسیقی باقی می ماند و هوس بازیگری در این سطح را از خودش دور میکرد بیشتر از همه در بازیگری فیلم توی ذوق می زند.گویا دراین فیلم عده ای پلاکارد به دست ایستاده اند و شعارهای جنسیتی  ضد زن می دهند . اوج سقوط فیلم لحظه ای است که السا فیروزآذر روی بالکن ایستاده و شعارهایش را با مشتهای گره کرده فریاد می زند :

" من هم مثل تو یک عقده ای هستم که سعی می کنم خوب باشم ."

از شخصیت پدر داستان بشنوید . بیشتر شبیه یک عروسک است که همیشه لودگی و مسخره بازی دارد به جز آنجا که از پشت تلفن دخترش را به توانمندیهای بی حسابش آگاه می کند .

نکته ی جالب داستان استفاده از مهندسی معماری (همان رشته ی تحصیلی خانم میلانی ) در فیلم است . چنین عنوان می شود که قرار است طرح دختر فیلم در نمایشگاهی از اقوام ایرانی اجرا شود . طرحی که گویا شاهکار است و با اشکال تراشی های مردان فیلم مواجه است. نتیجه و آنچه در فیلم می بینید چند چادر سفید و چند گلدان است که به طرز ناموزونی چیده شده اند و نمی دانم آنهمه شعار از قومیتها و ملیتهای ایرانی در کجای شاهکار طراحی اش نمودار است.

اگر دوست دارید ضعیف ترین فیلم کارنامه ی خانم میلانی را ببینید زیاد عجله نکنید . چند ماه دیگر سی دی آن را از ویدیو کلوپ محل کرایه کنید و با دور تند ببینید !