دو شخصیتی
حضور محترم خودم سلام عرض می کنم.
پس از عرض سلام امیدوارم حالتان بهتر شده باشد
اگر جویای احوالات ما باشی
حالمان خوب نیست.
تکراری شده ایم
و گرفتار روزمرگی ( توبخوان روز مره گی)
آنقدر به سهراب و حافظ سرنزدی که مردند.
گفتم جوجه ها را آخر پائیز بشمارم بعد برایت بنویسم
آنقدر هوا سرد شد که آنها هم مردند.
پدر و مادرت خوبند.
ولی به تو سلامی نمی رسانند.
چون پسر خوبی نبوده ای.
زیاده عرضی نیست. جز دوری از شما.
+ نوشته شده در چهارشنبه دهم بهمن ۱۳۸۶ ساعت 9:11 توسط جواد شیردل
|