درتندبادی که رویای  بوسیدنت برپا میکند

کوچکترین ذره ای هستم که که بی پروا  جابجا می شوم .


رنگ می گیرم از سرخی وسوسه

و می جوشم از داغی خیال.


هرجا که باران بارید ،

هرجا که دریا بود ،

هرجا که لبها  بوسیدنی بود .

تو را به یاد آوردم   .