شب بود و صدا بود

لبهای تو روی گوشم ،

و من نیز ،

.

.

تنها صدا بود و از صدایت همه چیز پیدا بود، حتی رایحه ی دهانت نیز.

حرفهایت بوی لذتهای فراموش شده می داد

و تو گفتی که دهانم بوی هزاران آرزوی دست نیافتنی می دهد .

لامسه نبود و حتی دیدار نیز .

فقط صدا بود

و از صدا همه چیز پیدا بود .