مینویسم . . .
آزرده می شوم از دردهای پی در پی
افسرده می شوم بی تداوم نور
سمت تلاقی امید با دلم هیچ چیزی پیدا نیست
افق ، یکدست و بی سراب
نه حتی خشم ،
نه حتی گریه ،
نه گلایه ای از تو و نه دیگران حتی !
درانتظار ضربهی آخر ،در انتظار مرگ
من نقطه می شوم .
تو برو سر ِ خطی که سفید است .
+ نوشته شده در شنبه هشتم خرداد ۱۳۸۹ ساعت 8:49 توسط جواد شیردل
|