بین منتشر کردن یا نکردن این مطلب دو دل بودم :‌



این عصرهای لعنتی و جمعه های بد

پاینده مانده است توگوئی که تا ابد

***

وقتی کرانه های خیالم به سمت توست

می‌ترسم از تداوم آن خاطرات بد

***

گفتی حرام شد آن بوسه های آتشین

بسیار مثل تو زده بر سینه دست رد

***

خلوت گزیده‌ی من ،این عصرعصر توست

آماده ام همیشه به انجام کار بد

***

تاکید کرده‌ای که مودب شوم کمی

درخلوتند آدم و حوا شبیه دد

***

این عصر جمعه و یاد تو و قلم به دست

فکرم نمی دهد به نوشتار خوب قد



بشنوید