من یک فیلم خوب دیده ام ! از کجایش بگویم و از چه چیزش ؟

 

مشغله و نبودن یک فرصت مناسب و خیلی چیزهای دیگر دست به دست هم داده بود تا من بعد از مدت زیادی که از اکران فیلم درباره ی الی می گذرد تازه پنجشنبه موفق به دیدن این فیلم بشوم . آن هم سانس  دو نیم  بعد از ظهر . تنها مزیت این سانس خلوت بودن خیابان چارباغ عباسی ( که عمده سینماهای شهر را در خود جای داده )‌ و خالی بودن پارکینگهاست ، البته اگر بتوانید گرمای ظهر مرداد ماه را تحمل کنید!

 فیلم یک روایت نزدیک و در حد واقعیت از زندگی و روابط قشر متوسط جامعه ی ماست . چند زن و شوهر برای تفریح به شمال آمده اند و جزئیات بسیار مهمی که باید به همه ی آنها  در حین فیلم توجه کنید .

در این فیلم شما داستانی را می بینید که بسیار شبیه واقعیت است  ، شوخی ها و روابط و گپ و گفتهای زن و شوهرها و دوستان در آغاز فیلم شما را به یاد همان مسافرتهایی می اندازد که با رفقای خانوادگی می روید . آدمهایی از جنس خودتان . عده ای آمده اند شمال که تفریح کنند ضمن آنکه (سپیده) یکی از خانمها ، معلم مهد کودک فرزندش را که دختر جوانی به نام الی است برای آشنا کردن با پسر جوانی به نام احمد دعوت کرده و همراه خودش آورده است ،  البته او اصرار دارد یک روز بیشتر نماند اما سپیده او را به زور نگه میدارد . تا همینجا هم شما میخندید ، جلب می شوید و از واقعی بودن روابط آدمهای فیلم شگفت زده میشوید .  ناگهان یک شوک و اتفاقی که در فیلم می افتد و دقایقی که با بازی بی نظیر و عالی بازیگران  و فیلمبرداری روی دست همراه است همه چیز را دگرگون می کند .  حتی ممکن است در اثر دیدن صحنه های تکان دهنده ی غرق شدن پسرک  خردسال در دریا و بازی خوب و بی نقص بازیگران حتی بچه ها ، مثل من اشک هم بریزید .

فکر می کنید گره داستان اینجا بوده ؟

خیر تازه گره بعدی خودش را نشان می دهد و الی گم می شود ؟ همان معلم مهد کودک که قرار است با احمد ازدواجش بدهند J .

نکند برای نجات جان بچه به دریا زده و غرق شده ؟ اصلا غرق شده ؟ شاید رفته باشد ! چون اصرار داشت به تهران برگردد.  

خبری از الی نیست ؟ جستجوها آغاز می شود . در دریا ،  خشکی  و حتی در ذهن بازیگران و بیننده .  

از یافتن الی همه ناامید شده اند . قیافه ها حالا عوض شده . آدمهای شادی که دیروز برای تفریح به شمال آمده اند الان آدمهای مستاصلی هستند که به هر دری می زنند تا به خودشان بقبولانند الی به تهران برگشته  و در دریا غرق نشده . در این میان درگیری بین زوجها و حرفهایی که رد و بدل می شود . احتمالات . همه و همه بسیار خوب چفت شده اند . چارچوب خوبی که فیلم دارد حتی یک لحظه شما را به این سمت نمی برد که یک درام خسته کننده را می بینید .

خب الی ناپدید شده و باید به خانواده اش خبر داد . آدرس ؟ تلفن ؟

سپیده (‌ گلشیفته فراهانی که مثل همیشه  نقش آدم مستاصل را با بازی توی دماغی اش به خوبی ایفا می کند )‌ تازه می گوید که الی نامزدی دارد که قصد جدایی از او را داشته و برای همین هم به او اصرارکرده بیاید و با احمد آشنا شود و اوهم پس از اصرار سپیده و با دیدن عکس احمد که تازه از آلمان آمده  پذیرفته است که بدون اطلاع نامزدش به شمال بیاید  . چه کار بدی هم کرده . الی نامزد داشته و آمده اینجا برای خیانت !!!

حالا چطور به نامزدش خبر بدهند ؟

***

دموکراسی موجود بین آدمها که گاهی هم به ضرب و شتم و خشونت می کشد و رای گیری حتی برای دروغ گویی به نامزد الی و تاکید فرهادی برای نشان دادن خرد جمعی آدمهای موجود در فیلم برای من خیلی جذاب بود . ضمن اینکه بازی بازیگران حرفه ای مثل گلشیفته فراهانی و مریلا زارعی و شهاب حسینی ( عشق من ) در کنار بزرگانی که تجربه ی بازیگری ندارند ولی در عرصه های دیگری خوش درخشیده اند از قبیل مانی حقیقی و پیمان معادی بی نظیر بود . واینها بخشی از لذتهایی بود که از فیلم بردم .

 تا آخرین لحظات فیلم شما هم مثل من درگیر خواهید شد . تا آخرین لحظه ای که نمای آخر Fade out  شود .

تا تیتراژ ! 

و وقتی از سینما بیرون بیائید شاید مثل من به این فکر کنید که اصلا کار الی درست بوده یا نه ؟ به خودتان جرات می دهید که قضاوت کنید الی را و به این فکر کنید که سنتهای اجتماعی که امروز شکسته شده چطور این داستان را خلق می کند .

اینجاست که بازهم گاهی به الی حق می (نمی ) دهید  و باز هم مثل من درباره ی الی فکر می کنید ! 


پ ن : وقتی از سربالائی پارکینگ سی تی سنتر بالا می آیم تنها چیزی که زمزمه می کنم این است که

عجب فیلمی بود !