این روزها همه از بازگشت قطبی و به دست گرفتن تیم ملی حرف می زنند . هرچند قبلا هم گفتم که از تماشای مستمر بازی های لیگ و ملی چند وقتیست که چشم پوشیده ام اما این فضا را نمی توان نادیده گرفت و به قول معروف ماهم که اگر حرف نزنیم می میریم !


آنچه این روزها فرصت تجربه کردنش برای ما فراهم شده شنیدن نوعی دیگر از حرف زدن در فضای فوتبال است .

فوتبال در کشور ما از کوچه و خیابانها و بازی های گل کوچک زیر آفتاب گرم تابستان شروع می شود و در خوش بینانه ترین حالت برای بازیکنی خوش شانس به یک تیم باشگاهی عربی ختم می شود تا بتواند دربازگشت مقداری دینار عربی بیاورد و بعد هم در کسوت مربی ظاهر شود .

بازیکنی که برای آنکه در فوتبال دردمند ما تبدیل به ستاره ای کم  نور بشود باید از زن و زندگی و تحصیلاتش بزند و در استادیوم های ورزشی برای تیمش همه کاری بکند و سرانجام هم در حاشیه های فوتبال یا در میان فضای متشنج استادیوم انواع فحش های ناموسی را بشنود و . . .

خوب حالا این فرد با مدت زمانی هم سابقه ی بازی لباس مربی گری می پوشد . چه توقعی دارید ؟

چطور از آدمی که تمام وقتش را برای فوتبالیست شدن طی کرده و نه تحصیلات آنچنانی دارد و نه در فضای خانوادگی مطلوبی بزرگ شده و روز و شبش را هم با چالش در فضای حاشیه های فوتبال گذرانده توقع داریم ادبیات درستی در حرف زدن داشته باشد ؟

اصلا آیا فضای ورزشی در کشور ما فضایی مودبانه است ؟ فضای هنری چطور ؟ فضای .... چطور ؟

جای خالی را خودتان پر کنید .

بازی های چند سال پیش دو باشگاه آبی و قرمز را به یاد بیاوریم که عمدتا به میدان فول کنتاک و ورزشهای رزمی تبدیل می شد . و شعرهایی که در مصرع اولشان اسم بازیکن و در مصرع دوم یک فحش کشدار !

منصور پور حیدری .... مو فرفری !!!

مهدی هاشمی نصب ...... بی اصل و نصب !!؟؟؟؟

این هم ازتماشاچی و حامی تیم .

تا اینجا که بازیکن و مربی و هوادارتیم عمدتا ادبیات درستی ندارند .

و اما مهمتر از همه اصحاب رسانه .

روزنامه های ورزشی که داستانشان مثل روز روشن است . این چندساله برنامه های عجیب و غریب و پرطرفدارتلویزیونی  هم سر از تخم در آورده که اصلا کارشان حاشیه پردازیست . اسم نمی برم و خودتان می دانید . روی پله های هواپیما از مربی ای که تازه به ایران آمده می پرسند : " آیا شما لیست سیاه دارید ؟ "

خوب با این فضا وقتی در مصاحبه ی تلویزیونی یک مربی فوتبال حرف می زند توقعی بیش از یک راننده ی تاکسی از او دارید ؟

توقع دارید بعد از بازی ولوم صدایش اینقدر بالا نباشد ؟ داد نزند و بدو بیراه  نگوید ؟ به همکارش توهین نکند ؟ اگر کمی هم عصبی تر باشد که با مشت به جان خبر نگار خواهد افتاد !

تمام ورودی های این کارگاه تولید بزرگان ورزشی در کشور خراب است . چه توقعی داریم که خروجی خوب از کار دربیاید ؟

مصاحبه های پروین و حجازی و قلعه نویی و دائی و محمد مایلی کهن و طرز حرف زدنشان همه گواه همین مطالب است .

این فضای حاکم برای فوتبال کشور با آمدن یک الگوی جدید می تواند بهتر شود اما توقع معجزه نداشته باشید .

همه این روزها می بینند که این طرز حرف زدن چقدر بهتر است .

خودم شاهد بودم که قطبی در برنامه ی زنده ی تلویزیونی به قلعه نوئی گفت : "‌ هر نوع مشورت و نظری درباره ی تیم ملی دارید به من بگوئید و هر بازیکنی که فکر می کنید در تیم جایش خالیست بفرمائید."

در کدام دوره از تاریخ فوتبالمان این نوع دموکراسی را تجربه کرده ایم ؟

این قطبی نیست که این روش حرف زدن را دارد ، بلکه یک فرهنگ معاشرتی جهانیست که او در جامعه ای دیگر آموخته و به شما هدیه می دهد و می تواند برای همه کارساز باشد .

برای جامعه ی هنری که امروز هرکدام خودش را از دیگری برتر می داند . فلان استاد آواز با فلان آهنگ ساز کار نمی کند و فقط دورادور همدیگر را تکفیر می کنند .

برای جامعه ی سینما که هریک خود را از دیگری بالاتر می بیند . فلان کارگردان خودش را آنقدر بالا می بیند که در شانش نیست حرفهای دیگری را بشنود و دورادور . . .

 

 

هیچکدام از ما فراموش نکرده ایم روزگاری را که استاد آواز ایران در کنار محمدرضا لطفی ویا پرویز مشکاتیان و این اواخر در کنار علیزاده می نشست و می خواند وکارهای فاخری که تا تاریخ هست خواهد ماند  بازهم آیا شنیده خواهد شد .

 

درد دلم کمی طولانی شد .