همیشه عاشق سفر بودم . عاشق رفتن . وقتی می روی قدر برگشتن را به دست می اوری . برای رفتن بهانه لازم نیست . اما برای برگشتن همیشه بهانه هست . بیشتر از همه لحظه ی شروع سفر را دوست دارم . آن زمانی که از خانه بیرون می روی . از ساعتهای پیش رو هیچ خبری در دست نیست . نمی دانی چه می شود . همیشه وقتی لحظه ی حرکت آب و روغن ماشین رو می بینم . و درب کاپوت رو می بندم و پشت رول می نشینم حس سبکی و راحتی می کنم . احساس می کنم هیچ اختیاری ندارم . هیچ چیزی قابل پیش بینی نیست و باید رفت و دید که چه اتفاقی خواهد افتاد . باید رفت و رفت و رفت . . .

این لحظه ها هیچ وقت تا بیرون رفتن از شهر به هیچ موزیکی گوش نمی دم . حتی رادیو رو روشن نمی کنم . دلم می خواد این لحظه با سکوت کم نظیرش دوام بیشتری داشته باشه .

مسیر رفتن و برگشتن رو روی نقشه رنگ زدم .  این مسیر رو از روز دوم فروردین تا هشتم طی کردیم .  خدا خواست و سفر دیگری هم چهارشنبه تا جمعه رفتم . عکسهای زیادی گرفتم که برخی رو دیدی و برخی رو هم  خواهم گذاشت .. اصفهان تا کاشمر (‌275 کیلومتری مشهد ) ‌از دل کویر . خسته شدم از رانندگی اما یک تنه دو تا 12 ساعت رانندگی مداوم در دل کویر و زیر باران سیل آسا به شادی جشن پیوند برادرم و همسرش می ارزید . برای خوشبختی شون  دعا کنید .

 

مسیر سفر اولم

سفر اول

 رفت :‌اصفهان - شهرضا - سمیرم - یاسوج - نورآباد ممسنی - کازرون - جم - عسلویه - بنادر جنوب

برگشت :‌ بندرعباس - حاجی آباد - سیرجان - میبد - یزد - نائین - اصفهان

 دست فروش بندر خمیر