وقتی . . .

وقتی که نفسهای من از جنس هوسهای تو بود
وقتی همه چیز از همه جا خسته شد و خلوت دلتنگی من جای تو بود
آن لحظه ی تصمیم
به باریکی یک مو
متولد شد از این خلوت خوش رنگ
بروم یا نروم
پا بگذارم / نگذارم
به باریکی یک مو
لب شمشیر. . .
و این بود که ماندم
که هستم
ولی جنس هوسهای تو دیگر نه از آن جنس
که از جنس عوض کردن یک پیرهن زشت و قدیمیست .
پ ن : عکس در راه است .
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم بهمن ۱۳۸۷ ساعت 9:37 توسط جواد شیردل
|