لذتی ناچیز
دیشب در یک خیابان گردی پشت ترافیک صحنه ای را که سالها بود ندیده بودم دیدم . البته صحنه ی خوشایندی نبود . اما فکر نمی کردم این رفتارها هنوز هم رواج داشته باشد .
یک موتور سوار از خیابان زد به پیاده رو . دختری تقریبا بیست و چند ساله در پیاده رو آرام حرکت می کرد و آقای موتور سوار ناگهان دچار بیماری جنسی شد و با دست به پشت خانم جوان زد و رفت !!!
همین .
البته فکر نمی کنم ارضا شده باشد . قطعا در مسیر رسیدن به منزلش چندین بار باید این کار را تکرار کند تا به ذره ای لذت جنسی برسد . به هر حال لمس بدن زنها در این سرعت و از روی کاپشنهای زخیم و پالتوهای زمستانی نمی تواند لذت چندانی داشته باشد .
عذر می خواهم که کمی موضوع را شکافتم اما هرچه فکر کنید بازهم باورش مشکل است که افرادی که دست به این اقدامات می زنند از این کار یک لذت جنسی را تجربه می کنند . قطعا مشکل جای دیگری نهفته است .
آزار جنسی یکی از مشکلات اجتماعی و بسیار دردناکیست که همه ی جوامع با آن دست به گریبان هستند . البته در جوامعی که آموزشهای جنسی و آزادی روابط کمی با کارشناسی بهتری صورت می گیرد موارد آن محدودتر و قوانین کنترلی آن کمی بهتراست . اما آنچه در رفتارهای اینچنینی مشاهده می شود بیشتر از یک بیماری روانی برای آزار دیگران حکایت می کند .
سرکوب تمایلات انسانی در سنین مختلف و عدم امکان بروز آنها تا سنینی که دیگر کهنه شده اند و عدم تربیت صحیح در کنترل تمایلات نفسانی شاید دلایل کلی برای این باشد که در صحنه ای شاهد یک ناهنجاری عجیب در وسط خیابان باشیم . اما به نظرم نبود قوانین لازم و کافی و عدم التزام اجرایی برای یک چنین رفتارهایی می تواند دست افراد بیمار را بازتر کند .
به هرحال برخی از ما هنوز نیاموخته ایم که به دیگران هم به چشم انسان نگاه کنیم و این محدود به موضوعی که مطرح کردم نمی شود . . .
